شعر در مورد اسم تبسم
شعر در مورد اسم تبسم ,شعر با اسم تبسم,شعر با کلمه تبسم,شعر برای اسم تبسم,شعر درمورد اسم تبسم,شعری در مورد اسم تبسم,شعری با اسم تبسم,شعری با کلمه تبسم,شعری برای اسم تبسم,شعری درمورد اسم تبسم
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم تبسم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
من روزه ی دلتنگی ام را با تبسم های تو وا می کنم
پس ” رَبَنّایَت ” رابخوان، هنگام افطاری است، می فهمی؟
شعر در مورد اسم تبسم
تو ای تبسم کشمیری ات ملال آور
به کور رنگی چشم حسود خواهم رفت
شعر با اسم تبسم
همه شعروغزل های پراحساس مرا با شوق
تو می خوانی و زیر لب تبسم میکنی گاهی
شعر با کلمه تبسم
همینکه حلقه ی پیوند بینمان گم شد
شکوفه بر لبمان خالی از تبسم شد
شعر برای اسم تبسم
نه تبسم ، نه اشاره ، نه سوالی ، هیچ چیز
عاشقی چون من فقط او را تماشا میکند
شعر درمورد اسم تبسم
با این چنین تبسم کمرنگی ، برگشتنت قشنگ نخواهد بود
سیب آن زمان که سرخ شود سیب است ، من هدیه های کال نمی خواهم
شعری در مورد اسم تبسم
می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه ی باز نیامدن است
اما تو لااقل ،حتا هر وهله،گاهی، هراز گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا
شبیه شمایل شقایق نیست!
شعری با اسم تبسم
بگو چقدر می ارزد
شکوفه ای که رو به تنهایی این اتاق
تبسم کرده؟
شعری با کلمه تبسم
آوردهاند که شِبْلی
خود را به بهایی فروخت،
و من در پیِ میزانِ آن بهاء
خود را به تبسمِ یک فرشته فروختم
شعری برای اسم تبسم
دوستم بدار!
نه با تبسمی عاشقانه و هدیه ای به رسم تولد
نه با نوشتن نامم در خاطراتت
و نه با ترسیم تصویرم بر دیوار اتاقت
شعری درمورد اسم تبسم
سهم ستاره از آفتاب
تنها تبسم پنهانی ست
که در انعکاس تکلم شب جاری ست.
شعر در مورد اسم تبسم
به خدا تمام این خنده های خام بی خیال
به یک تبسم کوتاه دیدار چهارشنبه ها نمی ارزند
شعر با اسم تبسم
آمد زگلشن ناز آن جوهر تبسم
دل در کف تغافل گل بر سر تبسم
شعر با کلمه تبسم
واکرد صبح آهی بر دل در تبسم
تا آسمان فشاندم بال و پر تبسم
شعر برای اسم تبسم
تبسم بحالم نظرکردن است
دران پسته جز مغز بادام نیست
شعر درمورد اسم تبسم
ندارد مزرع امکان دمیدن
تبسم آبیار دانه کیست
شعری در مورد اسم تبسم
در تکلیف تبسم مگشای
دهن تنگ تو شکر دارد
شعری با اسم تبسم
تبسم تکلم تغافل ترحم
نمیزیبد الا بروی نکویش
شعری با کلمه تبسم
برگیست لبت از چمنستان تبسم
موجیست نگاه تو زعمان تغافل
شعری برای اسم تبسم
کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می کنم
زهر خند است این که پنداری تبسم می کنم
شعری درمورد اسم تبسم
به طراوت رخ تو رشک گل سیراب است
به تبسم دهنت غیرت تنگ شکر است
شعر در مورد اسم تبسم
کاشکی صد چشم بودی از پی گریه مرا
چون لبت در گریه زارم تبسم می کند
شعر با اسم تبسم
یار چون درج عقیقی به تبسم بگشاد
چشم خسرو چو صدف پر ز در مکنون شد
شعر با کلمه تبسم
بیاد محفل نازش سحرخیز است اجزایم
تبسم تا کجاها چیده باشد دستگاه آنجا
شعر برای اسم تبسم
شد جوش خطت پرده اسرار تبسم
پوشید هجوم مگس این تنگ شکر را
شعر درمورد اسم تبسم
شکست برگ گل هم از تبسم عالمی دارد
خم آورد ابروی ناز تو از بار اشارتها
شعری در مورد اسم تبسم
زلعلش هر کجا حرفی بتحریر آشنا گردد
تبسم میکشد چون صبح بال از خط مسطرها
شعری با اسم تبسم
زدل برگشته مژکانت تغافل بسته پیمانت
تبسم چیده دامانت بنازم نازنینی را
شعری با کلمه تبسم
برین محفل نظر واکردنم چون شمع میسوزد
تبسم در نمک خواباند این زخم نمایان را
شعری برای اسم تبسم
ای لعل یار ضبط تبسم مروت است
تا نشکنی بخنده نمکدان آفتاب
شعری درمورد اسم تبسم
اگر تبسم گل ابروی ادا دزدد
شکست بال شود بهر بلبلان محراب
شعر در مورد اسم تبسم
نتوان دم تبسم لعل تو یافتن
یاقوت زهره ئی که ندزدد جگر در آب
شعر با اسم تبسم
لعل خاموشت گر از موج تبسم دم زند
غنچه سازد در چمن پیراهن از خجلت قبا
شعر با کلمه تبسم
در تبسم کم نشد زهر عتاب از نرگست
کی بشور پسته ریزد تلخی از بادامها
شعر برای اسم تبسم
زبان ناله ببستیم زین ادب که مباد
تبسم تو کشد ننگ لب گزیدن ما
شعر درمورد اسم تبسم
بی پردگی جوهر راز است تبسم
ای غنچه مدر پیرهن گلبدنیها
شعری در مورد اسم تبسم
تبسم ریز لعلش گر نشان پرسد غبارم را
ببوسد تا قیامت بوی گل خاک مزارم را
شعری با اسم تبسم
زگرد وحشت ما تیره بختان فیض میبالد
تبسم پا شی ء صبح است چین دامن شبها
شعری با کلمه تبسم
تغافل آینه دار تبسم است اینجا
بعرض چین نتوان گفت ابروش غضبی است
شعری برای اسم تبسم
گر حرف غنچه تو عروج بهار نیست
چندین سحر تبسم گل نردبان کیست
شعری درمورد اسم تبسم
جان میدهیم و عشرت موهوم میخریم
چون گل همان تبسم ما خونبهای ماست
شعر در مورد اسم تبسم
نمی چیند بیک دریا عرق جز شرم همواری
تبسم های موج گوهر از ابروی پرچینت
شعر با اسم تبسم
نمی چیند بیک دریا عرق جز شرم همواری
تبسم های موج گوهر از ابروی پرچینت
شعر با کلمه تبسم
موج لطف از جوهر تیغ عتابش چیده ایم
غنچه چین جبینش از تبسم رنگ داشت
شعر برای اسم تبسم
یارب تبسم که زد این شیشها بسنگ
تا ریخت اشکم از مژه بوی گلاب داشت
شعر درمورد اسم تبسم
نیست هر کس محرم وضع ادبگاه جمال
بر تبسم کرد شوخی خط برون لب نشست
شعری در مورد اسم تبسم
مگر پشت لبی خواهد تبسم سبز کرد امشب
قیامت بر جگر می خندد از گرد نمکدانت
شعری با اسم تبسم
نباشد مهر اگر صبح تبسم
که خندد جز عدم بر روی ذرات
شعری با کلمه تبسم
از عدم ناجسته شوخیهای هستی میکنیم
صبح ما هم در نقاب شب تبسم کرده است
شعری برای اسم تبسم
لعل تو ببزمیکه دهد عرض تبسم
موج گهر آنجا شکن چهره زال است
شعری درمورد اسم تبسم
صبحدم (بیدل) خیال نوبهار آئینه ئی
از تبسم بر گل زخمم نمک پاشید و رفت
شعر در مورد اسم تبسم
زهی چمن ساز صبح فطرت تبسم لعل مهرجویت
زبوی گل تا نوای بلبل فدای تمهید گفتگویت
شعر با اسم تبسم
صد سحر شور تبسم داشت لعلش لیک
حیف این نمک پر بیخبر از سینهای ریش رفت
شعر با کلمه تبسم
آخر چکید موج تبسم زگوهرت
شور نمک نگر که نمکدان شکست و ریخت
شعر برای اسم تبسم
ترا بملک ملاحت سزد سلیمانی
ازان نگین تبسم که غنچه خاتم اوست
شعر درمورد اسم تبسم
چون سحر از قمریان باغ سودای کیم
کز بهارم گر تبسم میدمد خاکستریست
شعری در مورد اسم تبسم
تبسم که بخون بهار تیغ کشید
که خنده بر لب گل نیم بسمل افتاد است
شعری با اسم تبسم
تا تبسم با لب گلشن فریبت آشناست
از خجالت غنچه را پیراهن خوبی قباست
شعری با کلمه تبسم
(بیدل) اگر لعل او نیست تبسم فروش
شبنم گلهای زخم گرد نمکدان کیست
شعری برای اسم تبسم
احتیاج ما تماشاخانه اکرام اوست
رمز استغنا تبسم میکند سایل کجاست
شعری درمورد اسم تبسم
تبسم گل زخم جگر نمک دارد
قیامتیست نهان در نقاب خنده صبح
شعر در مورد اسم تبسم
چون سحر زین یک تبسم قید نیرنگ نفس
با همه پرواز آزادی قفس ساز آمدیم
شعر با اسم تبسم
چه دولتیست که در یاد آن بهار تبسم
نفس قدح بکف و ناله گل بچنگ برآرم
شعر با کلمه تبسم
نشان عهد و وفا نیست در تبسم گل
بنال بلبل بی دل که جای فریادست
شعر برای اسم تبسم
چو بر چهر خوبان تبسم کنی
چو این کوی تاریک را گم کنی
شعر درمورد اسم تبسم
ببالد خرمی بر نوبهار او چه کم دارد
تبسم ارغوان زارش، تماشا نرگس ستانش
شعری در مورد اسم تبسم
غنچه در مهد زمرد در تبسم بود و باز
بلبل شب خیز کارش ناله شبگیر بود
شعری با اسم تبسم
صبح برآمد ببام مرغ درآمد بزیر
صبح تبسم نمای مرغ ترنم نواز
شعری با کلمه تبسم
ترنم می کند بر شاخ بلبل
تبسم می کند در بوستان گل
شعری برای اسم تبسم
زنهار از آن تبسم شیرین که می کنی
کز خنده شکوفه سیراب خوشترست
شعری درمورد اسم تبسم
این که تو داری قیامتست نه قامت
وین نه تبسم که معجزست و کرامت
شعر با اسم تبسم
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
یک بار اگر تبسم همچون شکر کنی