شعر در مورد کوه
شعر در مورد کوه,شعر در مورد کوهنوردی,شعر در مورد کوه دماوند,شعر در مورد کوهستان,شعر در مورد کوهنورد,شعر در مورد کوه و دشت,شعر در مورد کوه و طبیعت,شعر در مورد کوه سهند,شعر در مورد کوه الوند,شعر در مورد کوهبنان,شعری در مورد کوهنوردی,شعر در مورد کوه,شعر در مورد کوه و کوهستان,شعری در مورد کوه,شعر درباره کوه دماوند,شعری در مورد کوه دماوند,شعری در باره کوه دماوند,شعر مازندرانی در مورد کوه دماوند,شعر زیبا در باره کوه دماوند,شعر در مورد کوهستان,شعر درباره کوهستان,شعر زیبا در مورد کوهستان,شعر کوتاه در مورد کوهستان,شعر نو در مورد کوهستان,شعری درمورد کوهستان,شعر در مورد کوه و کوهنوردی,شعر درباره کوهنوردی,شعر درباره کوهنورد,شعر درباره کوه و دشت,شعر در وصف کوه,شعر در وصف کوهنورد,شعر در وصف کوه سبلان,شعر در وصف کوهنوردی,شعر در وصف کوه دماوند,شعر در وصف کوهستان,شعری در وصف کوه,شعری در وصف کوهستان,شعر در وصف کوه,شعری در وصف کوهنورد,شعری در وصف کوه دماوند,شعر در وصف فرهاد کوه کن,شعر کوه,شعر کوهستان,شعر کوه دماوند,شعر کوهنورد,شعر کوه برفی,شعر کوه بلند,شعر کوه و برف,شعر کوه بیستون,شعر کوه و طبیعت,شعر کوهبنان,شعر کوهستان سرد,شعر کوهستانی عراق,شعر کوهستان,شعر درباره کوهستان,شعر غروب کوهستان,شعر های کوهستان,شعر از کوهستان,شعر نو کوهستان,شعر در مورد کوهستان,شعر کوه دماوند,شعر درباره کوه دماوند,شعر در مورد کوه دماوند,متن شعر کوه دماوند,شعر برای کوه دماوند,شعر دربارهی کوه دماوند,شعری درباره کوه دماوند,شعر در وصف کوه دماوند,شعر مازندرانی در مورد کوه دماوند,شعر کوهنوردی,شعر کوهنوردان,شعر درباره کوهنوردی,شعر درباره کوهنورد,شعر های کوهنوردی,شعر برای کوهنوردی,شعر در مورد کوهنوردی,شعر در مورد کوهنورد,شعر در وصف کوهنورد,شعر کوه های برفی,شعر نو کوه برفی,شعر در مورد کوه برفی,شعر سر کوه بلند اخوان ثالث,شعر سر کوه بلند,شعر سحر که از کوه بلند,شعر سر کوه بلند فریاد کردم,شعر هان ای کوه بلند,شعر پشت هر کوه بلند,شعر تو اون کوه بلندی,متن شعر سر کوه بلند,شعر پشت کوه های بلند,شعر در مورد کوه و برف,شعر درباره کوه بیستون,شعری درباره کوه بیستون,شعر در مورد کوه بیستون,شعر در مورد کوه و طبیعت,شعر کوه طبیعت,شب شعر کوهبنان,شعر درمورد کوهبنان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد کوه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
قد یک کوه.،دل غمزده ام غم دارد
روزگارم که فقط میل به ماتم دارد
شعر در مورد کوه
نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام
نه لایقم به دشمنى نه آن که دوست دارى ام
شعر در مورد کوهنوردی
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
شعر در مورد کوه دماوند
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
می روی اما بدان دریا ز من پایین تر است
شعر در مورد کوهستان
زمانى عشق شیرین کوه ها را جابه جا مى کرد
و حالا تیشه ى فرهاد بر این عشق خوشبین است
شعر در مورد کوهنورد
فردا که گسترند ترازوی داد را،
آنجا که کوه بیشتر از پرّ کاه نیست،
شعر در مورد کوه و دشت
هر چه فریاد زدم ، کوه جوابم می کرد
غار در کوه چه باشد ؟ : دهنی بی فریاد
شعر در مورد کوه و طبیعت
آه ! یـک روز هـمین آه تـو را مـی گـیرد
گـاه یک کـوه به یـک کـاه بـه هـم می ریـزد
شعر در مورد کوه سهند
چون کوه، پای حرف خودم ایستاده ام
کوهی که ایستاده، به جایی نمی رسد!
شعر در مورد کوه الوند
نام تو را اگر به کوه کنده ام خطاست
عشقی و بر کتیبه ی دل ماندگارتر
شعر در مورد کوهبنان
بی شانه ی تو سر به کجا می گذاشتم
ای نارفیق کوه و بیابان اگر نبود
شعری در مورد کوهنوردی
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
شعر در مورد کوه
زمانى عشق شیرین کوه ها را جابه جا مى کرد
و حالا تیشه ى فرهاد بر این عشق خوشبین است
شعر در مورد کوه و کوهستان
آه ! یـک روز هـمین آه تـو را مـی گـیرد
گـاه یک کـوه به یـک کـاه بـه هـم می ریـزد
شعری در مورد کوه
از دور تو را محکم و چون کوه ببینند
در خویش شبیه پر کاهی شده باشی
شعر درباره کوه دماوند
پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است
شعری در مورد کوه دماوند
چو بانگ رعد خروشان که پیچد اندر کوه
جهان پر است ز گلبانگ عاشقانه ی ما
شعری در باره کوه دماوند
کجاست کوهکنی تا نشان دهد اصلا
به حرف نیست که عاشق شدن،عمل لطفا
شعر مازندرانی در مورد کوه دماوند
دل آئینه ام حتی اگر کوهی شود آخر
به سنگی،خرد می گردد به یک لحظه به آسانی
شعر زیبا در باره کوه دماوند
می کشم بر شانه هایم غربت ِاندوه را
غربتِ اندوهِ بی مانند ِهمچون کوه را
شعر در مورد کوهستان
تبی این کاه را چون کوه سنگین میکند، آنگاه
چه آتش ها که در این کوه برپا میکنم هر شب
شعر درباره کوهستان
تاوان دل بریدن از آغوش کوهسار
دریاست یا کویر؟ همین است زندگی!
شعر زیبا در مورد کوهستان
یک عمر در خود ریختم تنهاییِ خود را
انگار کن کوهی که آتش بر جگر دارد
شعر کوتاه در مورد کوهستان
دیگر به کوه وتیشه و مجنون نیاز نیست
عشــاق قانعند بــــــه میــخ و پریـــــزها
شعر نو در مورد کوهستان
می روی چند کوه و دریا دور، می روی بخشی از خودم بشوی
این رها کردن عادت بد تست که به سبک رها نکردن تست
شعری درمورد کوهستان
تمام حیثیت کوه از شکوه من است
نه افتخار به فتح دو تکه سنگ نکن
شعر در مورد کوه و کوهنوردی
شانههای تو …
همچو صخرههای سخت و پر غرور
موج گیسوان من در این نشیب
سینه میکشد چو آبشار نور
شعر درباره کوهنوردی
شانههای تو…
در خروش آفتاب داغ پرشکوه
زیر دانههای گرم و روشن عرق
برق میزند چو قلههای کوه
شعر درباره کوهنورد
دوستت دارم و از تو می ترسم!
قله های بلند
دره های عمیق تری دارند عزیز من
شعر درباره کوه و دشت
تو را دوست دارم
و از تو می ترسم!
این کوه اگر مرا نکشد
سربلندم می کند…
شعر در وصف کوه
با خویشتن و سفر
شادمانه باز میگردم،
با کوهها، طوفان و شن
که معبود من بودند
باز میگردم
با خویشتن،
سفر و آنچه معبود من بودند،
تنها به سوی تو
شعر در وصف کوهنورد
بخند
خنده های تو
ترکیدن شاهوار کوهستان های انار است
و چشمه های خون دلم که روح مرا خیس می کند
شعر در وصف کوه سبلان
عشق
نام دیگر تو بود
وقتی خواب شیرین داشتن ات را
از سر این فرهاد گرفتی
حالا همه ی غروب های دنیا
پشت این کوه تنهایی می افتد.
شعر در وصف کوهنوردی
اگر دری میان ما بود
می کوفتم
در هم می کوفتم
اگر میان ما دیواری بود
بالا میرفتم
پایین می آمدم
فرو می ریختم
اگر کوه بود
دریا بود
پا می گذاشتم
بر نقشه ی جهان و
نقشه ای دیگر می کشیدم
اما میان ما هیچ نیست
هیچ
و تنها با هیچ
هیچ کاری نمی شود کرد.
شعر در وصف کوه دماوند
والله که شهر بی تو مرا حبس می شود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست.
شعر در وصف کوهستان
مثل کوه
که گذر می کند از ابر و مه انبوه
مثل آب
که گذر می کند از صخره و سنگ خزه پوش
مثل گل
که گذر می کند از پردهی خاک
مثل چیزی که نمی دانم
من دلم می خواهد
بگذرم از تو
من تو را کشف کنم
سرزمین تو، مرا کشف کند!
شعری در وصف کوه
تو را در کوهستان به خاطر می آورم
به هنگام در به دریِ باد
وقتی پلی را از جا می کند
در اتاقی کوچک، به اندازه ی کف دست
و پرچمی که پاییز را دشوار کرده است.
شعری در وصف کوهستان
بر عشق توام، نه صبر پیداست نه دل
بی روی توام، نه عقل برجاست نه دل
این غم که مراست، کوه قافست نه غم
این دل که تراست، سنگ خاراست نه دل.
شعر در وصف کوه
رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
میروی اما بدان دریا ز من پایینتر است
شعری در وصف کوهنورد
در شعرهای من
ممکن است
ماه، راه شود
و کوه، دریا
اما درد
کماکان
همان است که بود.
شعری در وصف کوه دماوند
هیچ چیز با تو شروع نشد
همه چیز با تو تمام میشود
کوهستانهایی که قیام کردهاند
تا آمدنت را پیش از همگان ببینند.
شعر در وصف فرهاد کوه کن
میدانم، شب از چشمهای تو میآید
پنهانی به درهها میریزد
بر کوهها و دشتها میگسترد
دریایی تاریک، زمین را در خود میپوشد
شعر کوه
گرگ ها هرگز گریه نمی کنند
اما گاهی
چنان عرصه ی زندگی بر آنان تنگ می شود
که برفراز بلندترین کوهها می روند
و دردناکترین زوزه ها را می کشند!
شعر کوهستان
وقتی که کوه ها
آوار می شوند
نام تو را نمی دانم
ورنه با آهوان دامنه می گویم
تا حرز رستگاری شان باشی
نام تو را
حتی به کوه می گویم
تا کوه پر درآرد و پرنده شود
شعر کوه دماوند
برای کُشتن من، نه کوه و نه واژه،
اشارهی خاموش نگاهی نابهنگامم … بس.
تا معنی از گل سرخ بگیرم و شاعر شوم.
– هم از این روست که ترا دوست میدارم
شعر کوهنورد
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم
شعر کوه برفی
ای کاش
کوه به کوه می رسید
ولی آدم به آدم نه..
دیدن بعضی آدم ها
داغ دل آدم را تازه می کند..!
شعر کوه بلند
بی تو می رفتم،
می رفتم،
تنها،
تنها…
و صبوری مرا
کوه تحسین می کرد…
شعر کوه و برف
عمو، فقط زنجیر مرا بافت
و معلوم نشد
تو را
پشت کدام کوه انداخت
که هیچ فریادی از من
پژواکت را به گوشم نمی رساند
شعر کوه بیستون
لازم نیست آدم از کوهی بالا رود
تا بفهمد بلند است.
شعر کوه و طبیعت
خسته شدم
از بس ادای کوه بودن را درآوردم
می خواهم خودم باشم
می خواهم فرو بریزم
شعر کوهبنان
عشق اگرچه حرف ربط نیست
ربط میدهد مرا به تو
شوق را به جان
رنج را به روح
همچنان که باد
خاک را به دشت
ابر را به کوه.
شعر کوهستان سرد
به خودت نگیر شیشهی پنجره
تمیزت میکنند
که کوه را بیغبار ببینند
و آسمان را بیلکه
به خودت نگیر شیشه
تمیزت میکنند که دیده نشوی!
شعر کوهستانی عراق
به خودت نگیر شیشهی پنجره
تمیزت میکنند
که کوه را بیغبار ببینند
و آسمان را بیلکه
به خودت نگیر شیشه
تمیزت میکنند که دیده نشوی!
شعر کوهستان
هدیهام از تولد، گریه بود
خندیدن را تو به من آموختی
سنگ بودهام، تو کوهم کردی
برف میشدم، تو آبم کردی
شعر درباره کوهستان
کوه نیستی
اما،
صدایت که می زنم،
شعر و شور و عشق
به من باز می گردد…
شعر غروب کوهستان
کوهساران مرا پر کن،
ای طنین فراموشی!
شعر های کوهستان
باید به چشم هایم نگاه کنی
این شعرها
هرچقدر هم خوب باشند
نمی توانند دلتنگی ام را
بیان کنند..
چترهای کاغذی
زیر باران
دوام نمی آورند…!
شعر از کوهستان
کوه
با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیر-اش خو نمیکرد
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم
شعر نو کوهستان
کوهنورد می شوم
و عاشقانه فتح می کنم …
کافیست
تو روی تمام قله ها
ایستاده باشی.
شعر در مورد کوهستان
کم از سر کوه نیست عشقش
ما را سر کوه این تمامست
شعر کوه دماوند
در صبر و ثبات کوه قافید
چون کوه حلیم و باوقارید
شعر درباره کوه دماوند
کوه را که کند اندر نظر مرد قضا
کاه را کوه کند ذاک علی الله یسیر
شعر در مورد کوه دماوند
اندک اندک ز کوه سنگ کشند
نتوان کوه را کشان کردن
متن شعر کوه دماوند
گهی به بحر تحیر گهی به دامن کوه
کمر ببسته و در کوه کهربا دیده
شعر برای کوه دماوند
والله ز می آن دو لب ار کوه بنوشد
چون ریگ شود کوه، ز آسیب تجلا
شعر دربارهی کوه دماوند
بس سنگ یک منی ز سر کوه درفتد
آن سنگ کوه گردد، کو، رست از منی
شعری درباره کوه دماوند
کوه را گر بر کمر زد از کمر افتاد کوه
هست تیغ باطنش قائم مقام ذوالفقار
شعر در وصف کوه دماوند
ناله فرماست کوه اندوه
م ناله چون نبودم مگر کوهم
شعر مازندرانی در مورد کوه دماوند
تیر باران تو کند ز شکوه
زره تنگ حلقه در بر کوه
شعر کوهنوردی
آفتاب ار به خاطرش گذرد
سایه کوه جاودان ببرد
شعر کوهنوردان
مرغی به سر کوه نشست و برخاست
بنگر که از آن کوه چه افزود و چه کاست
شعر درباره کوهنوردی
تو کوه و کاه چه دانی که شهریارا چیست
به کوه محنت من بین و چهره کاهی
شعر درباره کوهنورد
کوه کن تا به دل اندیشه شیرین دارد
گر به مژگان بکند کوه گران این همه نیست
شعر های کوهنوردی
کوه اندوه فراقت به چه حالت بکشد
حافظ خسته که از ناله تنش چون نالیست