شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا,شعر در مورد صورت زیبا,شعر در مورد زیبایی صورت,شعر در مورد چهره زیبا,شعری در مورد زیبایی صورت,شعر در مورد چهره زیبا,شعری در مورد زیبایی چهره,شعر درباره زیبایی صورت,شعری در مورد صورت زیبا,شعر در باره صورت زیبا,شعری در مورد چهره زیبا,شعر در مورد صورت,شعر در مورد صورتک,شعر در مورد صورت و سیرت,شعر در مورد رنگ صورتی,شعر در مورد خال صورت,شعر در مورد چال صورت,شعر درباره صورت,شعر درباره صورت و سیرت,شعر درباره رنگ صورتی,شعر درباره خال صورت,شعر در مورد چال گونه,شعر درباره چال صورت,شعر در مورد چال روی گونه,شعر کوتاه در مورد چال گونه,شعری درمورد چال گونه,شعر در مورد زیبایی چهره,شعر کوتاه در مورد صورت زیبا,شعر درباره صورت زیبا,شعر درباره صورتى,شعری درباره صورتک
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد صورت و سیرت زیبا برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
نام نیکو گر بماند ز آدمی به کزو ماند سَرای زر نگار
صورت زیبای ظاهر ، هیچ نیست ای برادر سیرت زیبا بیار
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
ای صورت زیبا که به سیرت ملکستی
بر روی زمین غیرت ماه فلکستی
یارب چه سواری تو که بر غارت دلها
سرگرم ز هر گوشه پی تاز و تکستی
شعر در مورد صورت زیبا
صورت زیبا نکوست ای برادر سیرت زیبا بجو !
سیرتت نیکو بساز ، صورت نیکو چه سود؟
شعر در مورد زیبایی صورت
از ما همه عجز و نیستی مطلوبست
هستی و توابعش زما منکوبست
این اوست پدید گشته در صورت ما
این قدرت و فعل از آن بمامنسو بست
شعر در مورد چهره زیبا
دشمن اگر دوست شود چند بار
صاحب عقلش نشمارد به دوست
مار همانست به سیرت که هست
ورچه به صورت به در آید ز پوست
شعری در مورد زیبایی صورت
بندگی هیچ نکردیم و طمع می داریم
که خداوندی از آن سیرت و اخلاق آید
گر همه صورت خوبان جهان جمع کنند
روی زیبای تو دیباچه اوراق آید
شعر در مورد چهره زیبا
ایزد که جهان به قبضه قدرت اوست
دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
شعر درباره زیبایی صورت
شمع دین صورت و بصیرت او
عقل جان سیرت و سریرت او
شعر درباره رنگ صورتی
ترک عجب و کبر کن تا قبله عالم شوی
سیرت ابلیس را بگذار تا آدم شوی
شعری درباره صورتک
کرم خاکی به خاک این بروبوم
اژدها سیرت و نهنگ رسوم
شعر درباره صورت زیبا
ای صورت جان و جان صورت
بازار بتان همه شکستی
شعر درباره خال صورت
زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند
سال ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود
شعر درباره صورتى
این صورت تن رفته و آن صورت جا مانده
ای صورت جان باقی وی صورت تن فانی
شعر در مورد چال گونه
هست صلاح دل و دین صورت آن ترک یقین
چشم فرومال و ببین صورت دل صورت دل
شعر درباره چال صورت
گر صورت بی صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
شعر کوتاه در مورد صورت زیبا
صورت روی تو ای ماه دلارای چنانک
صورت حال من از شرح و بیان می گذرد
شعر در مورد چال روی گونه
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
شعر کوتاه در مورد چال گونه
حسن اهلیت و صورت نشود باهم جمع
نظر از صورت بی معنی خوبان بردار
شعری درمورد چال گونه
به صد صورت بدیدم خویشتن را
به هر صورت همی گفتم من آنم
شعر در مورد زیبایی چهره
با صورت دین صورت زردشت کشی
چون خر نخوری نبات و بر پشت کشی
گر آینه زشتی ترا بنماید
دیوانه شوی بر آینه مشت کشی
شعر در باره صورت زیبا
نماید آینه سیمای هر کس
ازیرا صورت و سیماش نبود
شعر در مورد زیبایی صورت
اندر این صورت و آن صورت بس فکرت
تیز از پی بحث و تفکر ید بیضا بنمود
شعر در مورد چهره زیبا
تا چند غزل ها را در صورت و حرف آری
بی صورت و حرف از جان بشنو غزلی دیگر
شعر در مورد صورتک
عشق شیرینی جانست و همه چاشنی است
چاشنی و مزه را صورت و رنگی نبود
شعر در مورد صورت و سیرت
صورت دل آمد و پیشم نشست
بسته سر و خسته و بیماروار
دست مرا بر سر خود می نهاد
کای به غم دوست مرا دست یار
شعری در مورد صورت زیبا
اکبر و اعظم خدای عالم و آدم
صورت خوب آفرید و سیرت زیبا
شعری در مورد زیبایی صورت
نه هر که بصورت نکوست سیرت زیبا دروست.
کار اندرون دارد نه پوست
شعری در مورد چهره زیبا
سیرت انبیاست سیرت او
حبذا سیرت و سریرت او
شعر در مورد صورت زیبا
همه منظر بحسن شد زیبا
لیک زیبا بتست منظر حسن
شعر درباره زیبایی صورت
گاه تو خوش طبع و گهی خشمنی
سیرت این چرخ همین سیرت است
شعری در مورد زیبایی چهره
آه از این رهزنان خلق ربای
اهرمن سیرت فرشته نمای
شعر در مورد چهره زیبا
یکی سیرت نیکمردان شنو
اگر نیکبختی و مردانه رو
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
ولیکن بدین صورت دلپذیر
فرفته مشو، سیرت خوب گیر
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
گر آنها که میگفتی کردمی
نکو سیرت و پارسا بودمی
شعر در مورد صورت
هیچ دگرگون نشد جهان جهان
سیرت خلق جهان دگرگون شد
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
چون یاد کنم طبع طربناک ترا
و آن صورت خوب و سیرت پاک ترا
خواهم که: گذر بر سر خاک تو کنم
در ساعت و بر سر کنم آن خاک ترا
شعر صورت و سیرت زیبا
من غلام نظر آصف عهدم کو را
صورت خواجگی و سیرت درویشان است
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
بشکن طلسم صورت بگشای چشم سیرت
تا شرق و غرب بینی سلطان من گرفته
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
در زهد اگر موسی و هارون آئی
وانگاه چو جبرئیل بیرون آئی
از صورت زهد خود چه مقصود ترا
در سیرت اگر یزید و قارون آئی
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
ببین گرت باید که بینی به ظاهر
ازو صورت و سیرت حیدری را
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
مکن ز بهر گلو خویشتن هلاک و مرو
به صورت بشری در به سیرت مگسی
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
مهربانی کسی از دور فلک هیچ ندید
زان که هم صورت و هم سیرت و هم خوی تو بود
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
بر سر کوی تو جان را خوشی خواهم داد
زان که خوش صورت و خوش سیرت و خوش سیمایی
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
به انعام خود دانه دادت نه کاه
نکردت چو انعام سر در گیاه
ولیکن بدین صورت دلپذیر
فرفته مشو، سیرت خوب گیر
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
سیرت بد، صورت نیکو نمی گیرد به خود
خشم چون صورت پذیرد چین ابرو می شود
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
نبود سیرت شایسته خودآرایان را
که برون ساز محال است درون ساز شود
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
می رسد آزار سگ سیرت به درویشان فزون
خرقه رااز بخیه باشد زخم دندان بیشتر
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
سیرت نکند جلوه در آیینه فولاد
زنهار در آیینه زانو نظری کن
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
آنچه از سیرت ملوک به است
خاک کوی فلک نمای تو است
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
از شر نفس و فتنه خلقش نگاه دار
یارب به حق سیرت پاک پیمبران
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
صاحبدل نیک سیرت علامه
گو کفش دریده باش و خلقان جامه
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
کرا جامه پاک است و سیرت پلید
در دوزخش را نباید کلید
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
در همه حال آدمی شخص ملک سیرت است
لیک بجاه اندکی ناز خری میکند
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
آسیه توفیق و ساره سیرت است
سیرتش بر انس و جان خواهم گزید
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
سیرت او تخم کشت و نعمت او
آب خاطر مداح او زمین برومند
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
خاک او هم سیرت جان می شود
سرمه چشم عزیزان می شود
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
ره سیرت شمس تبریز گیر
به جرات چو شیر و به حمله پلنگ
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
توبه کردم که تا جانم برجاست
من کج نروم نگردم از سیرت راست
چندانکه نظر همی کنم از چپ و راست
جمله چپ و راست و راست و چپ دلبر ماست
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
ملک محمودی از کجا یابی
اگرت سیرت ایازی نیست
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
من آن را آدمی دانم که دارد سیرت نیکو
مرا چه مصلحت با آن که این گبرست و آن ترسا
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
مهربانی کسی از دور فلک هیچ ندید
زان که هم صورت و هم سیرت و هم خوی تو بود
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
به صورت های نیکو مردمانند
به سیرت های بد گرگ بیابان
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
نعمت این بخور به صورت جسم
نعمت آن ببر به سیرت جان
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
ز نیکی ها گریزانی سوی بدها شتابانی
چرا با صورت مردم گرفتی سیرت دیوان؟
شعر در مورد صورت و سیرت زیبا
سیرت و کار فریشته همی دیدی
گر نکنی خویشتن مخبل و مجنون